رایحه زندگی پس از مرگ مصریان باستان بازسازی شد
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۷۳۶۷۵
به گزارش خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز؛ محققان روغنها و رزینهای موجود در کوزههای آهکی را مورد مطالعه قرار دادند که اندامهای زنی نجیبزاده مربوط به مصر باستان را نگه میداشتند. این روغنها ترکیبی از مواد تشکیل دهنده هستند که ب دقت خاصی فرمولبندی شدهاند.
این زن نجیبزاده «سنتنی» (Senetnay) پرستار فرعون آمنهوتپ دوم و همسر سنفر، شهردار تبس بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محققان در یک گزارش علمی این ترکیب را به عنوان «رایحه زندگی پس از مرگ» معرفی کردهاند و قرار است که این رایجه در یک نمایشگاه حضوری در موزه موسگارد دانمارک در اکتبر آینده در معرض عموم قرار گیرد.
رایحهای با کیفیت بالاآمنهوتپ دوم یکی از بزرگترین امپراتوریهای شناخته شده است که سلطنت را از پدرش توتموس سوم به ارث برد. سنتنی خوششانس بود که در زمان رونق مصر باستان زندگی میکرد و خیلی زود به یکی از همراهان پادشاه تبدیل شد. کوزههای سایبان او (ظروفی که احشای مردگان را برای زندگی پس از مرگ حفظ میکرد) توسط هوارد کارتر در سال ۱۹۰۰ از مقبره KV42 کشف شد. مقبره KV42 یک مقبره مصر باستان است که در دره پادشاهان در مصر واقع شده است.
صمغ درون کوزه سایبان سنتنی در مراسم تدفین مصر باستان رایج نبوده و فقط مختص افراد با سطح بالا بوده است، زیرا بسیار گران بود و مواد تشکیل دهنده آن از سرزمینهای دور میآمده است.
تصویری از آمنهوتپ دوم از مقبره او در دره پادشاهانمومیاییها، صمغها و روغنهایی که در مصر باستان در مومیاییسازی مورد استفاده قرار میگرفت، رایحههای دلپذیر و عملکردهای خاصی را در فرآینده نگهداری اندامها ارائه میدادند. البته این رایحهها اهمیت معنوی هم داشتند.
محققان میگویند که دستورالعمل ساخت رایحه مربوط به سنتنی بسیار ویژه و خاص است، زیرا با نمونههای دیگر متفاوت است. بنابراین، به نظر میرسد که این رایحه حرفی برای گفتن دارد و حتی شاید عطر مورد علاقه او بوده است.
عطر آخرتبقایای اجساد مومیایی شده بوی نسبتا نامطبوعی دارد. ولی مصریان باستان با تزریق روغنها و صمغهای معطر اثر خوشبو کننده و به شکل ماندگاری ایجاد میکردند. آنها برای درست کردن این مواد از نمک و شراب نخل استفاده میکردند که در حفظ خواص سایر مواد هم کمک میکردند.
بیشتر بخوانید: مومیاییها چگونه آب و هوای مصر باستان را برایمان بازگو میکنند؟محققان دریافتهاند که اغلب عطری که به مومیاییها میزدند ترکیبی از رایحه کاج یا سدر است که با مقداری میخک، زیره و مر و نتهای گرم از گیاهان، گلها و درختان است. اما مومیایی سنتنی عمدتاً روی موم زنبور عسل، روغن گیاهی و صمغ درختان، با چربیهای اضافی، قیر و سایر صمغها ساخته شده است.
یک کوزه حکاکی شده برای سنتنی در ورودی KV 42صمغ درخت کاج اروپایی احتمالاً از شمال دریای مدیترانه به دست آمده است. آسیای جنوب شرقی (شاید به طور خاصتر هند) در چیزی که احتمالاً رزین درخت دامار است وجود دارد. محققان هنوز باید به طور قطعی تعیین کنند که آیا از دامار استفاده شده است یا خیر، زیرا اگر چنین باشد، بیانگر وسعت مسیر تجاری مصر باستان است که تا جنگلهای استوایی جنوب شرقی آسیا کشیده شده است.
روغنها و صمغ سرو یا درخت عرعر لایههایی از رایحه، خواص نگهدارندگی و ضد باکتریایی را به ترکیب اضافه میکنند. موم زنبور عسل هم ضدباکتری است و هم به عنوان چسب و درزگیر عمل میکند. چربی حیوانی قوام میبخشد و روغنها را به خوبی حمل میکند و این مخلوط با روغنهای گیاهی و گل مانند کنجد یا زیتون تقویت میشود.
این ترکیب نه تنها برای خوشبو کردن بدن مومیایی سنتنی موثر بود، بلکه ماندگاری اندامهای او را بیشتر میکرد. با این حال، سوابق مکتوبی وجود دارد که ارتباط نزدیک رایحه با زندگی و مرگ را تائید میکند.
یک کلمه مصری باستان برای دسته گل یا گلدسته، همنام زندگی -ankh بود. این ترکیب زیبا از سلسله دوازدهم شناخته میشود که در میان عناوین دیگر به عنوان گفتگوی یک مرد با روح شناخته میشود و میگوید: مرگ امروز در برابر من است؛ مانند عطر مر، مانند عطر گلها!
رایحه در موزهبو یکی از قدرتمندترین حواس ما است که میتواند ما را به زمان یا مکان دیگری با برانگیختن خاطرات منتقل کند، بنابراین یک راه غیرمعمول، اما موثر برای درگیر کردن بازدیدکنندگان موزه با دوران مصر باستان است.
بوییدن آنچه که مومیایی در آن وجود دارد بسیار بیشتر از یک توصیف را منتقل میکند و میتواند تجربه را برای گروههای خاصی از بازدیدکنندگان، مانند افراد کم بینا، یا کسانی که از طریق یک رویکرد تعاملی بیشتر با چنین نمایشهایی درگیر هستند، افزایش دهد.
تصویر تبلیغاتی نمایشگاه «رایحه بعد از مرگ» در موزه موسگارد
بررسی جنبههای نامشهود مراسم تشییع جنازه مصر باستان به دلیل ماهیتشان کاری دشوار است، ولی محققان سعی دارند با تجزیه و تحلیل مواد مومیایی باقیمانده روی بدن و پوششهای اجساد مصر باستان به این ماهیت پی ببرند. با این حال، اخیراً برخی از پروژههای تحقیقاتی سعی در رفع این شکاف در تحقیقات، از جمله تمرکز بر طرز انجام مومیایی اندامهایی مانند اندامهای سنتنی داشته اند.
محققان میگویند: تجربه یک تشییع جنازه باستانی شامل بو، مزه، صدا، نور، تاریکی و موارد دیگر میشد. در حالی که میتوانیم فرآیند مومیایی کردن و دفن را از طریق مصنوعات بازسازی کنیم، اما بدون شک جنبههای بسیار مهم آئینی مربوط تدفین و امیدواری خانواده متوفی و جامعه در مورد زندگی پس از مرگ را نمیتوانیم بازسازی و درک کنیم.
کدام کوزه کانوپیک کدام اندام را در خود جای میدهد؟شیشهها یا کوزههای کانوپیک برای نگه داشتن اندامهایی ساخته شده بودند که در فرآیند مومیایی کردن از بدن خارج میشدند: ریهها، کبد، رودهها و معده. این فرآیند برای اطمینان از این بود که مردهها برای زندگی پس از مرگ اندامهای حیاتی خود را نیز دارند. اما جالب است بدانید که قلب را از داخل بدن جدا نمیکردند و داخل بدن باقی میماند، زیرا اعتقاد بر این بود که قلب مرکز هستی و هوش است و همه احساسات و عواطف و تفکر فرد توسط قلبش صورت میپذیرد.
جالب است بدانید که هر کدام از اندامها توسط یکی از چهار پسر هوروس محافظت میشد؛ یعنی حاپی در قالب انتر محافظ ریه، ایمست در قالب انسان محافظ کبد، داموتف در قالب شغال محافظ معده و کبهسنوف در قالب قوش محافظ روده بودند.
مغز اولین قسمتی از بدن بود که حذف میکردند. زیرا اولین قسمتی است که تجزیه میشود. مصریان باستان از یک قلاب بلند برای شکستن مغز و بیرون کشیدن آن از بینی استفاده میکردند.
البته در روش مومیایی کردن جدیدتر، این اعضا بیرون کشیده میشدند و بسته بندی میشدند و سپس دوباره داخل بدن کار گذاشته میشدند.
مومیایی کنندگان پس از این مراحل باید تمام رطوبت را از سطح بدن میگرفتند. آنها این کار را توسط ناترون، نوعی از نمک که ویژگی خشک کننده بالایی دارد، انجام میدادند و سپس بستههایی از این نمک را برای اطمینان بیشتر داخل بدن میگذاشتند. زمانی که بدن به طور کامل خشک شد، آنها بستههای ناترون را درمیآوردند و به آرامی نمکهای روی بدن را میشستند. نتیجه این فرآیند، یک جسد کاملا خشک، اما قابل شناسایی بود. برای اینکه جسدها بیشتر شبیه به انسان زنده شوند، مومیایی کنندگان بدن را با پارچه و مواد دیگری پر میکردند و در بیشتر مواقع، چشمهای مصنوعی برای اجساد قرار میدادند.
مراسم تدفین
برای مراسم تدفین، مومیایی کنندگان که البته جایگاه خاص اعتقادی داشتند، شروع به انجام کارهای خاصی و خواندن دعاهایی در کنار قبر میکردند. مهمترین بخش این مراسم «باز کردن دهان» بود. مومیایی کننده توسط وسیله خاصی، دستها، پاها و دیگر اعضای جسد را لمس میکرد تا برای زندگی بعدی آماده شوند. زمانی که این وسیله به دهان مومیایی میخورد، میتوانست که در زندگی بعدی صبحت کند و غذا بخورد. بعد از این مرحله، مومایی برای زندگی بعدی خود به طور کامل آماده میشد.
بعد از آن، مومیایی را در تابوت میگذاشتند و کاملا آن را میبستند. این مراسم خاص از روش مومیایی کردن اجساد نشان میدهد که مصریان با افکار مرگ بسیار درگیر بودند. با این حال، به نظر میرسد که آنها از اوایل زندگیشان برنامه میریختند که عشقشان را به زندگی هدیه کنند. باستانشناسان بر این باورند که مصریان آنقدر این زندگی را دوست داشتند که تمایل داشتند پس از مرگشان، زندگی به همین روال ادامه پیدا کند.
انتهای پیام/
نسترن صائبی صفت کد خبر: 1197967 برچسبها باستان شناسیمنبع: ایسکانیوز
کلیدواژه: باستان شناسی زندگی پس از مرگ مومیایی کردن مصر باستان برای زندگی اندام ها داخل بدن روغن ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۷۳۶۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رازگشایی از نمادهای ۲۷۰۰ ساله ایران باستان (+عکس)
دکتر مارتین ورتینگتون، آشورشناس سرشناس، موفق شده تا یکی از قدیمیترین معماهای باستانشناسی را حل کند. او توانسته تا نمادهای باستانی روی معبد ۲۷۰۰ سالهای را رمزگشایی کند که حدود یک قرن، کارشناسان را گیج کرده بود.
به گزارش خبرآنلاین، این نمادهای باستانی و اسرارآمیز روی چندین معبد در مکانهای مختلفی از شهر باستانی دور- شاروکین که در خُرسآباد کنونی عراق واقعشدهاند، به چشم میخورد. این شهر در آن زمان و بین سالهای ۷۲۱ تا ۷۰۴ قبل از میلاد مسیح تحت حکومت «سارگون دوم» پادشاه آشور اداره میشد.
تعبیر پنج نماد شهر باستانیتوالی پنج نماد (شیر، عقاب، گاو نر، درخت انجیر و گاوآهن) اولین بار از طریق نقاشیهای منتشرشده توسط حفارهای فرانسوی در اواخر قرن نوزدهم، به دنیای مدرن معرفی شد و از آن زمان تا امروز، ایدههای مختلفی در مورد معنی این نمادها به گوش میرسد.
خیلی از افراد، این نمادها را با هیروگلیفهای مصری مقایسه و آن را بازتابی از قدرت امپراتوری تفسیر میکردند؛ برخی نیز معتقد بودند که این نمادها، نشاندهنده نام پادشاه است.
حالا دکتر مارتین ورتینگتون از دانشکده زبانها، ادبیات و مطالعات فرهنگی ترینیتی با انتشار مقالهای به رمزگشایی این نمادها پرداخته است. استدلال او این است که کلمات آشوری برای پنج نماد (شیر، عقاب، گاو نر، درخت انجیر و گاوآهن) به ترتیب از راست به چپ، به نحوی هستند که شکل آشوری نام "سارگون" (šargīnu) را بیان میکنند.
در برخی از اماکن یافتشده در همان سایت باستانشناسی، تنها از سه نماد (شیر، درخت، گاوآهن) استفادهشده که طبق استدلال دکتر ورتینگتون، دوباره نام "سارگون" را با پیروی از همان اصول یادآور میشود.
دکتر ورتینگتون در این رابطه گفته: «مطالعه زبانها و فرهنگهای باستانی، پازلهایی را با شکلها و اندازههای مختلف در ذهن ایجاد میکند؛ اما در میانرودان باستان کمتر پیش میآید که با نمادهای اسرارآمیزی روی دیوار معبد روبهرو شوید.»
نمادهای یادآور صور فلکیبه گفته دکتر ورتینگتون، هر یک از پنج نماد را میتوان بهعنوان یک صورت فلکی نیز در نظر گرفت. بدین ترتیب که شیر نشانه صورت فلکی شیر (اسد) و عقاب یادآور صورت فلکی عقاب است.
از آنجاییکه منشأ صورتهای فلکی عمدتاً در خود بینالنهرین بوده، شباهتهای زیادی در این رابطه مشاهده میشود. درخت انجیر نشانی از صورت فلکی «فَک» است که امروزه وجود ندارد.
طبق گفته دکتر ورتینگتون: «هدف از استفاده از این پنج نماد، ثبت کردن نام سارگون در آسمانها برای همیشه بود؛ نوعی راهکار هوشمندانه برای جاودان کردن نام پادشاه که البته ایده جاودان کردن نام افراد، تنها منحصر به آشور باستان نیست.»
قومهای بابل، آشور و سومر و چند قوم دیگر در بینالنهرین باستان (عراق امروزی) و مناطق مجاور آن زندگی میکردند و امروزه با بهرهگیری از نوشتههای خط میخی که در آن مناطق بهوفور یافت میشود، تحقیقات ارزشمندی در حال جریان است.
الفبا و نوشتن، حدود ۳۴۰۰ سال قبل از میلاد در این منطقه اختراع شده و بدین ترتیب اگرچه دانشمندان دوره سارگون از این موضوع آگاه نبودند، اما تلاش میکردند تا با بهرهگیری از نمادهای نوشتاری جدید به نحو متفاوتی تاریخ بینالنهرین را تا ابد جاودانه سازند.
دکتر ورتینگتون دراینباره ادامه داد: «من نمیتوانم نظریهام را اثبات کنم، اما این نظریه هم برای دنباله پنج نمادی و هم برای دنباله سه نمادی صحیح از آب درمیآید. بهعلاوه، اینکه این نمادها میتوانند بهعنوان صورت فلکی فرهنگی مناسب مدنظر قرار بگیرند برایم بسیار جالب است. ازنظر من احتمال اینکه همهچیز اتفاقی و شانسی باشد، بسیار بعید است.»
تخصص دکتر ورتینگتون در زبانها و تمدنهای بینالنهرین باستان، ازجمله تمدن بابلیها، آشوریها و سومریهاست. این منطقه شامل عراق کنونی و بخشهایی از ایران، ترکیه و سوریه است و اغلب بهعنوان "مهد تمدن" شناخته میشود، جایی که شهرها و امپراتوریها متولد شده و داستان آن بخش بزرگی از تاریخ بشر است.
بینالنهرینیها عادت به شمردن در دستههای شصتتایی داشتند و به همین دلیل است که امروز، هر ساعت معادل ۶۰ دقیقه و هر دقیقه معادل ۶۰ ثانیه است. دکتر ورتینگتون در بخش پایانی صحبتهایش گفت: «حل معماها، یا دستکم تلاش برای حل آنها، سرگرمکننده است؛ اما مطالعات درباره بینالنهرین، درواقع تلاشی برای درک پیچیدگی جوامع انسانی و دستاوردهای فرهنگی است.»
کانال عصر ایران در تلگرام